3 ستون عملکرد تجارت

ساخت وبلاگ

به عنوان یک معامله گر فعال ، 3 عامل اصلی استراتژی شما وجود دارد که باید به آنها توجه زیادی کنید. در تجارت هیچ گونه مقدس مقدس وجود ندارد ، اما این 3 چیز را به حداکثر می رساند و می تواند شما را به یک نفر نزدیک کند.

3 Pillars of Trading Performance

ما از این عوامل به عنوان3 ستون عملکرد معاملاتی: ستون شماره 1 - لبه

Edge مفهومی است که ده ها سال ادبیات تجارت به یک خمیر ضرب و شتم شده است. شما آن را یک میلیون بار شنیده اید:

"شما برای پیروزی طولانی مدت به یک لبه مثبت نیاز دارید."

و کاملاً درست است

در تجارت ، Edge توانایی شما در انتخاب معاملات بهتر از تصادفی است.

شما می توانید از Edge به عنوان فرایندی که برای تولید و اجرای سیگنال های ورود و خروج استفاده می شود ، فکر کنید. معامله گران حرفه ای اکثریت خود را به تنهایی صرف این روند می کنند.

آنها دائماً از خود سؤالاتی می پرسند مانند:

چگونه می توانم تحقیقات خود را برای ورود به بهترین نمایشنامه های اساسی مطلق اصلاح کنم؟

چگونه می توانم با استفاده از نشانه های کمی ، زمان خروج و ورودی های خود را بهتر کنم؟

چگونه می توانم از طریق پارامترهای خروجی بهبود یافته ضرر و زیان خود را کاهش دهم؟

هرچه سیگنال های ورود و خروج خود را بیشتر بهبود بخشند ، لبه آنها قوی تر می شود.

برای افزایش لبه خود ، بی امان به جستجوی سوراخ هایی برای وصل کردن روند معاملات خود بپردازید. این می تواند تمرکز قوی تری در بهبود تحلیل اساسی شما داشته باشد. یا شاید رویکرد سود خود را پالایش کنید. این همچنین می تواند به معنای مدیریت ریسک محکم تر یا واقعاً تعداد دیگری از عوامل دیگر باشد که به یک استراتژی تجاری مؤثر می روند.

هرچه لبه شما قوی تر باشد ، سودآورتر خواهید بود.

ستون شماره 2 - فرکانس

فرکانس به میزان دفعاتی که لبه شما در بازار بیان می کند ، اشاره دارد.

شرکت های HFT ممکن است روزانه یک میلیون فرصت برای سوء استفاده از لبه خود ببینند.

از طرف دیگر ، یک مدیر با ارزش عمیق فقط ممکن است چند بار در سال نشان دهد.

فرکانس اهمیت دارد زیرا هرچه فرصت های بیشتری برای استفاده از لبه خود داشته باشید ، پتانسیل درآمد شما در آن سال بیشتر است. در حالت ایده آل شما می خواهید تا حد ممکن لبه خود را اعمال کنید.

اما مطمئناً به خاطر داشته باشید که فرکانس بهینه بین استراتژی ها متفاوت خواهد بود. اگر انتظار دارید که روز فرکانس استراتژی ارزش عمیق خود را به یک میلیون فرصت در روز افزایش دهید ، از ذهن خود خارج نمی شوید. در آن مرحله با مفهوم "ارزش" که از پنجره بیرون می رود ، در همه چیز و هر چیز دیگری سرمایه گذاری خواهید کرد.

اینجاست که فرکانس می تواند به یک شمشیر دو لبه تبدیل شود. نکته مهم این است که آن را به روشی افزایش دهید که لبه را تخریب نمی کند.

تعداد کمی از افراد در مورد فرآیند تجارت از زاویه فرکانس فکر می کنند. آنها تمایل دارند که فقط روی کشت یک لبه تمرکز کنند ، اما هرگز به این فکر نمی کنند که چقدر می توان آن لبه را اجرا کرد.

به روند معاملاتی خود نگاه کنید.

چه نوع لبه ای را توسعه می دهید؟

آیا فرکانس آن برای استراتژی خاص شما بهینه است؟

به عنوان مثال ، اگر شما یک سرمایه گذار با ارزش عمیق هستید ، آیا به همان اندازه می توانید بازارهای خود را پیدا کنید تا بهترین معاملات را پیدا کنید؟اگر فقط در سهام ایالات متحده سرمایه گذاری می کنید ، آیا سفر به بازارهای خارجی باعث افزایش فراوانی گزاره های ارزش می شود که می توانید پیدا کنید؟

هرچه بیشتر لبه خود را اعمال کنید ، پول بیشتری می توانید از Sweet Mr. Market استخراج کنید.

ستون شماره 3 - اهرم

اهرم مانند فرکانس به ندرت مورد بحث قرار می گیرد ، اما بسیار مهم است. این می تواند به معنای تفاوت بین عملکرد متوسط و برتر باشد.

اهرم به سادگی به معنای استقرار سرمایه اضافی بالاتر از سطح نقدی خود در بازار است.

اکنون بسیاری از افراد به شما خواهند گفت که استفاده از مواردی مانند حاشیه برای اضافه کردن اهرم به معاملات شما خطرناک است. و این ممکن است برای معامله گر سبز-پشت گوش صادق باشد ، اما استفاده صحیح از اهرم برای یک حرفه ای برای موفقیت آنها ضروری است.

صندوق کوانتومی سوروس به طور معمول به سطح اهرم 4 تا 1 می رسد. این بدان معنی است که هر میلیون دلار در حساب آنها ، سوروس و دراکس 4 میلیون شرط بندی در بازار داشتند.

در اینجا خود سوروس در مورد مفهوم استفاده از اهرم است:

این یک ساختار نسبتاً غیرمعمول است ، زیرا ما از اهرم استفاده می کنیم. ما صندوق را برای استفاده از روندهای بزرگتر قرار می دهیم - و سپس ، در آن روندهای بزرگتر ، سهام و گروه های سهام را نیز انتخاب می کنیم. بنابراین ما در سطوح مختلف کار می کنیم. من فکر می کنم اگر به یک نمونه کارها معمولی به عنوان چیزی مسطح یا دو بعدی فکر کنید ، همانطور که نام آن پیداست ، ساده ترین است. نمونه کارها ما بیشتر شبیه یک ساختمان است. این ساختار دارد ؛دارای اهرم است. با استفاده از سرمایه سهام خود به عنوان پایه ، ما یک ساختار سه بعدی می سازیم که با ارزش وثیقه اوراق بهادار اساسی پشتیبانی می شود. من مطمئن نیستم که آیا خودم را روشن می کنم.

بیایید بگوییم که ما از پول خود برای خرید سهام استفاده می کنیم. ما 50 درصد پول نقد پرداخت می کنیم و 50 درصد دیگر را وام می گیریم. در برابر اوراق قرضه می توانیم خیلی بیشتر وام بگیریم. با قیمت 1000 دلار می توانیم حداقل 50،000 دلار اوراق قرضه بلند مدت بخریم. ما همچنین ممکن است سهام یا اوراق قرضه را کوتاه بفروشیم: ما اوراق بهادار را قرض می گیریم و بدون داشتن آنها به امید خرید بعداً ارزان تر آنها را می فروشیم. یا ما موقعیت ها - طولانی یا کوتاه - در ارز یا آینده شاخص را می گیریم. موقعیت های مختلف یکدیگر را تقویت می کنند تا این ساختار سه بعدی ریسک ها و فرصت های سود را ایجاد کنند.

اگر می خواهید درها را از میانگین عملکردی که در بازار مشاهده می کنید ، منفجر کنید ، باید تا حد امکان بر افزایش اهرم خود تمرکز کنید.

اکنون احتیاط بارز این بیانیه این است که شما هرگز نباید اهرم خود را فشار دهید تا جایی که خطر ورشکستگی را به خطر می اندازید. یک سیستم مدیریت ریسک مناسب حداکثر میزان اهرم را که می توانید در هر تجارت استفاده کنید بدون اینکه خراب شود ، به شما می گوید. به عنوان مثال ، 10 مینی الکترونیکی را با یک حساب 10،000 دلار تجارت نکنید. این عاقلانه نخواهد بود ...

استفاده هوشمند از اهرم بسیار مهم است زیرا آنها نه تنها بازده را افزایش می دهند ، بلکه در واقع می توانند خطر کلی نمونه کارها را نیز کاهش دهند.

ری دالیو یکی از اولین سرمایه گذاران بود که این مفهوم را محبوب کرد (همچنین به عنوان برابری ریسک شناخته می شود).

بگویید دارایی A 5 ٪ در سال بالاتر از نرخ نقدی ، با نوسانات 7 ٪ باز می گردد.

و دارایی B 15 ٪ در سال بالاتر از نرخ پول نقد ، اما با نوسانات 30 ٪ باز می گردد.

معامله بهتر کدام است؟

اگر نمی توانید اهرم را اعمال کنید ، و می خواهید بیش از 5 ٪ در سال بسازید ، پس مجبور می شوید با دارایی B بروید.

اما اگر می فهمید که چگونه می توانید اهرم را اعمال کنید ، می توانید به راحتی 3 تا 1 را اهرم کنید (برای هر 1 واحد مورد نظر خود 3 واحد وام بگیرید). این به شما امکان می دهد به جای 1 4 واحد دارایی A را خریداری کنید و بازده خود را با 28 ٪ نوسانات به 20 ٪ در سال تبدیل کنید - معامله ای بسیار بهتر از 15 ٪ دارایی B در سال با نوسانات 30 ٪.

کاربردهای خلاقانه از اهرم در استراتژی سرمایه گذاری شما لیگ های بالاتر از سایر سرمایه گذاران را بدون اهرم قرار می دهد.

یک مشکل بهینه سازی

هنگامی که 3 ستون عملکرد معاملاتی را درک کردید ، هدف شما باید به حداکثر رساندن هر یک باشد.

به حداکثر رساندن لبه شما به معنای پیروزی بیشتر و برنده شدن بزرگتر است. به حداکثر رساندن فرکانس شما به معنای استفاده بیشتر از آن لبه است. و به حداکثر رساندن اهرم شما به معنای آبمیوه گیری از پایگاه سرمایه شما است.

اما اینجا جایی است که مشکل می شود. شما نمی توانید کورکورانه هر ستون را به صورت جداگانه به حداکثر برسانید. شما در نهایت استراتژی خود را از بین خواهید برد و خود را در خانه فقیر فرود خواهید آورد.

مشکل این است که هر ستون بر دیگری تأثیر می گذارد. تنظیم یکی منجر به تغییر دیگری می شود.

به عنوان مثال بگویید که تصمیم می گیرید بازه های زمانی سرمایه گذاری خود را طولانی کنید. شما معتقدید که فریم های زمانی بالاتر سر و صدای کمتری دارند و سیگنال های قوی تری دارند.

شما در نهایت ارزش مورد انتظار خود را در هر تجارت از طریق لبه بزرگتر افزایش می دهید. اما قبل از فرار برای جمع آوری چند صد میلیون ، باید در نظر بگیرید که برای دستیابی به آن لبه بالاتر چه چیزی را می گیرید.

پاسخ این است که شما فرکانس خود را رها می کنید.

اگر 2 دلار در نمودارهای ماهانه بازه زمانی بالاتر تجارت کنید ، که فرکانس 25 معاملات در سال را ارائه می دهد ، 50 دلار ایجاد خواهید کرد.

اما اگر همین استراتژی در نمودارهای روزانه کمتر از بازه های روزانه ، 50 دلار تجارت با فرکانس 200 معاملات در سال داشته باشد ، چه می شود؟برنامه روزانه ، علی رغم امتیاز پایین (سود در هر تجارت) سالانه 100 دلار سود کسب می کند. این دو برابر بازده استراتژی بازه زمانی بالاتر است!

در این حالت ، استراتژی با لبه کوچکتر در واقع درآمد بیشتری در سال کسب می کند. به همین دلیل است که آن HFT مزاحم کاری را که انجام می دهند انجام می دهند. بله ، بازه های زمانی کوچکتر پر سر و صدا هستند و ایجاد یک لبه معنی دار را سخت تر می کنند ، اما اگر آن لبه کوچکتر فرکانس بالاتری از لبه بزرگتر داشته باشد ، در واقع ممکن است بهینه باشد.

به همین دلیل بهینه سازی دشوار می شود. می توانید با اضافه کردن معیارها یا فیلترها برای تولید سیگنال بهتر ، لبه خود را تقویت کنید ، اما با انتخاب تر ، فرکانس ورودی های خود را کاهش می دهید.

در واقع ممکن استنهبه نفع خود به گوشت گاو باشید ...

شما هنگام معکوس کردن رابطه فرکانس/لبه ، یک مشکل مشابه را مشاهده می کنید.

بگویید می خواهید فرکانس را که در آن لبه خود را اعمال می کنید ، جک کنید. برای انجام این کار ، شما به دنبال تنظیمات بیشتر و بیشتر نمودار هستید. اما در عین حال ، شما شروع به شل کردن معیارهای تجاری خود می کنید.

در یک نقطه خاص متوجه می شوید که هر برگ چای و شمع نمودار به یک تجارت تبدیل شده است ، و قبل از آنکه بدانید لبه تجارت شما به فراموشی فرسوده می شود.

در این حالت ، افزایش فرکانس به شما آسیب می رساند زیرا لبه شما در این روند تخریب می شود.

حتی در مورد بهینه سازی اهرم مشکلات بیشتری وجود دارد.

همانطور که قبلاً توضیح دادیم ، هدف از اهرم این است که تا حد ممکن حداکثر شود بدون اینکه خود را در معرض خطر ورشکستگی قرار دهید. روش های مختلفی برای انجام خلاقانه (و با خیال راحت) این کار وجود دارد.

مثلاً بگویید که شما یک استراتژی ولرم دارید که از سهام و ETF استفاده می کند. و بازده آن در نهایت مانند هر استراتژی غیرفعال خرید و نگه داشتن استاندارد است. اگر اینطور باشد، استراتژی ارزش آن را ندارد. همچنین ممکن است پول خود را به صندوق پیشتاز یا چیز دیگری بیاندازید.

اما اینجا جایی است که اهرم می تواند تفاوت را ایجاد کند. ممکن است بتوانید همان استراتژی را در پیش بگیرید و به جای استفاده از سهام و ETF، از معاملات آتی برای اعمال اهرم متمرکز استفاده کنید. ناگهان ممکن است چیزی نیمه کاره در بشقاب خود داشته باشید.

در اینجا یک مثال دیگر است. بگویید سیگنال های ورودی استراتژی شما از نظر قدرت متفاوت است.

گاهی اوقات سیگنال خالص و جذاب است مانند سکه ای که در انتهای میله ایستاده است. و مواقع دیگر درهم و کمی کسل کننده است، اما چه لعنتی، شما اخیراً در یک طلسم خشک بوده اید، بنابراین هنوز ارزش وقت گذاشتن را دارد.

داشتن توانایی اهرم بالا یا پایین بسته به قدرت سیگنال شما می تواند منجر به عملکرد بسیار بهتری شود. بهترین معاملات شما می توانند بیشترین تاثیر را پشت سر خود داشته باشند، در حالی که معاملات کمتر شما می توانند کمی عقب بیفتند.

اگر به اهرم فکر نمی کنید، باید شروع کنید. شما در حال از دست دادن یک ستون مهم هستید که به عملکرد شما در ارتفاعات Market Wizard کمک می کند.

دفعه بعد که به فرآیند معاملات خود نزدیک می‌شوید، با در نظر گرفتن مشکل بهینه‌سازی 3 رکن، آن را دنبال کنید.

این سه سوال را به صورت هفتگی برای خود بگویید:

چگونه می توانم سودآوری مورد انتظار (لبه) هر معامله خود را افزایش دهم؟

چگونه می توانم فرکانس تجارت خود را بهینه کنم؟

چگونه می توانم از سرمایه فعلی خود استفاده کنم؟

و وقتی صحبت از بهینه سازی می شود:

آیا سه رکن استراتژی من انعطاف پذیر هستند؟

اگر چنین است، آیا می‌توانم یکی را دستکاری کنم و همچنان با یک خط پایانی آبدار بیرون بیایم؟

شروع به بررسی روند معاملات خود از یک دیدگاه چند بعدی کنید. تمرکز بر بهبود یک راه‌اندازی خاص یا روش خروج همه چیز خوب است، اما این تنها بخشی از پازل است. در حال انجام یک بازی دو بعدی است. شما باید به صورت سه بعدی و فراتر از آن نگاه کنید…

Think in 3D

چگونه به معامله گری می پردازید؟برای روش های ما اینجا را کلیک کنید.

فارکس کاران ایران...
ما را در سایت فارکس کاران ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ديناروند فهيمه بازدید : 304 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 14:02